لعنتی...!
قبلم درد می کند...
نه به بهانه ی جدایی ....
و نه حتی تنهایی...
"نای دیدن غصه ات ندارم"
خوش اومدیدددددددد
نظرات شما عزیزان:
تو عروسی یکی از فامیلا دلار میریختن
رو سر عروس و داماد!
حمله به دلارا سی مجروح به جا گذاشت!
فرداش همه رفتیم صرافی
یارو گفت دلارا تقلبیه!
.gif)
رو سر عروس و داماد!
حمله به دلارا سی مجروح به جا گذاشت!
فرداش همه رفتیم صرافی
یارو گفت دلارا تقلبیه!
سلام آپممممممممم بهم سربزن عزیزم فدات منتظرتم کلی آپ جدید کردم نظر بده .gif)
.gif){kind=small}
قشنگه
واقعا وبلاگ خوبی دار % فلورا بلا %
ولی وبلاگ هایی شبیه وبلاگ منو تو باید یه جایی باشند که دیده بشند ، یه وبلاگ پیدا کردم خیلی بازدید داره که تبلیغ توش رایگانه ، تو هم باهاش تبادل لینک کن. خوبیش اینه اتوماتیکه
اینم آدرسه وبلاگه:
http://nazi-joon-jooni.loxblog.com
ولی وبلاگ هایی شبیه وبلاگ منو تو باید یه جایی باشند که دیده بشند ، یه وبلاگ پیدا کردم خیلی بازدید داره که تبلیغ توش رایگانه ، تو هم باهاش تبادل لینک کن. خوبیش اینه اتوماتیکه
اینم آدرسه وبلاگه:
http://nazi-joon-jooni.loxblog.com
سلام % فلورا بلا % خوبی؟ من چند بار توی چت لوکس بلاگ بهت پیام دادم ولی جواب ندادی . میخواستم دعوتت کنم بیای توی وبلاگم لینکت رو ثبت کنی، خیلی وبلاگت رو دوست داشتم.
http://nazi-joon-jooni.loxblog.com
به خدا بازدید وبلاگم خوبه
% فلورا بلا % منتظرتما
http://nazi-joon-jooni.loxblog.com
به خدا بازدید وبلاگم خوبه
% فلورا بلا % منتظرتما
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
در گذشت مرتضی پاشایی را تسلیت میگوییم
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
در گذشت مرتضی پاشایی را تسلیت میگوییم
قورباغه توی کلاس وَرجه وُرجه میکرد. آقای افتخاری گفت : قاسم این قورباغه رو از کلاس بنداز بیرون ! قاسم گفت : آقا اجازه ؟ ما از قورباغه میترسیم.
آقای افتخاری گفت : ساسان تو این قورباغه رو بنداز بیرون ! ساسان گفت : آقا اجازه ؟ ما هم میترسیم.
آقای افتخاری گفت : بچه ها کی از قورباغه نمی ترسه ؟
من گفتم : آقا اجازه ؟ ما نمیترسیم !!!
آقای افتخاری گفت : کیف و کتابتو بردار گمشو از کلاس برو بیرون …
گمون کنم محمود منو لو داده باشه و گرنه آقای افتخاری از کجا میدونست که من قورباغه رو به کلاس آوردم ؟!
آقای افتخاری گفت : ساسان تو این قورباغه رو بنداز بیرون ! ساسان گفت : آقا اجازه ؟ ما هم میترسیم.
آقای افتخاری گفت : بچه ها کی از قورباغه نمی ترسه ؟
من گفتم : آقا اجازه ؟ ما نمیترسیم !!!
آقای افتخاری گفت : کیف و کتابتو بردار گمشو از کلاس برو بیرون …
گمون کنم محمود منو لو داده باشه و گرنه آقای افتخاری از کجا میدونست که من قورباغه رو به کلاس آوردم ؟!
دیشب جاتون خالی داشتم یه لواشک ترش وخوشمزه میخوردم
انداختمش تو رب انار اینقد ملچ ملوچ کردم
یه تیکه ترشش رفت لای دندونم خیلی ترش بود
بعدش یه آلوچه ترش نمک زدم شور شد خیلی ملس و خوشمزه شد
مدیونید اگه فکر کنید خواستم دهنتونو آب بندازم … خخخخ
انداختمش تو رب انار اینقد ملچ ملوچ کردم
یه تیکه ترشش رفت لای دندونم خیلی ترش بود
بعدش یه آلوچه ترش نمک زدم شور شد خیلی ملس و خوشمزه شد
مدیونید اگه فکر کنید خواستم دهنتونو آب بندازم … خخخخ
آنقدر از تو نوشتم....
تا آینه هم در انعکاس تصویرت شکست !!!
دیگر نه قلب مرا درمانی است نه آینه شکسته را !!!
تا آینه هم در انعکاس تصویرت شکست !!!
دیگر نه قلب مرا درمانی است نه آینه شکسته را !!!
.: طراحي شده توسط تک اسکين :.
تبادل لینک هوشمند 
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
